به گزارش همشهریآنلاین در آن نشست ، جهانگیر نصری اشرفی در انتقاد به فعالیتهای خانه موسیقی وکانون پژوهشگران گفته بود که یکی از وظایف کانون ،آموزش به مطلعان بومی ومحلی است.[گزارش همشهریآنلاین از مجمع عمومی و انتخابات کانون پژوهشگران خانه موسیقی]
یادداشت آقای رستمی را بخوانید:
«تداخل مشاغل ممنوع!»اولین باری که این جمله را شنیدم 16 ساله بودم .عصر پاییز با ابرهای تیره روشن و آبستن باران، در گپ و گفت با یکی از دوستان اهل شعر وفلسفه در کنار مغازه پدرش که بقالی قدیمی بود .آغاز دهه شصت ،تلخی های جنگ و آشفتگی های اداری و ازدحام تصمیم گیری های شخصی که معلوم نبود مصلحت چه کسی را در پی داشت . غریو مامور تعزیرات حکومتی خلسه ی غروب پاییز مان را پریشان کرد و رشته سخن گسست .روی به پدر بیچاره رفیقم که دستمال کاغذی در شغل تو نمی گنجد و باید در مغازه لوازم بهداشتی به فروش برسد:« تداخل مشاغل ممنوع!» فردا در فلان جا حاضر شوید و...
از همان موقع این جمله ذهنم را درگیر کرد .گر چه ما خیلی جا خورده بودیم، اما حرف نابجایی نبود.همین جمله و استحکام کلام طرف مایه ی دقت همیشگی من در این امر برای باقی عمر شد .پس از آن دیدم که گویا این« تداخل مشاغل» بخش لاینفکی از زندگی آینده ما بود. دیدم که کلاسهای کنکور موازی با مدارس مسئولیت آموزش با روش های شخصی را به جامعه تحمیل کردند.دیدم که جهاد دانشگاهی مدیر آموزشی کودکان تربیت کرد و مدرک داد.دیدم که فروشگاه های بزرگ از شیر مرغ تا ته دیگ آبگوشت را در قفسه هایشان جا دادند .دیدم که عکاسان نقاش ساختمانی و وام بگیران حرفه ای بساز بفروش ومعلم ها راننده تاکسی و پزشکان وارد کننده کالا و موسیقی دانها قفل ساز و مهد کودک ها آموزش دهنده زبان های خارجی و ژیمناستیک و شطرنج و... هیچ وقت هم نفهمیدم که چرا آدم از راه مدرسه نمی تواند به دانشگاه برود و باید به جای فهم کردن دانش صد میلیون تست را از کلاس سوم دبستان بلغور کند و حقه های تست زنی بیاموزد و با دیگران مدام مسابقه بدهد.
حال این «تداخل مشاغل» در خانه موسیقی از چیست برایم لاینحل ماند.در آنجا شنیدم که می خواهند کلاس آموزشی برای پژوهشگران بگذارند.و شنیدم که حکم صادر می شود تا اگر در جایی قرار است پژوهشی صورت بگیرد فقط پژوهشگر بومی است که صلاحیت این کار را دارد و بسیار نکته ها که عقل اندر فهم ان چو خر در گل بماند.
نمی دانم تا کی باید فریاد زد که دوستان! آموزش وظیفه دانشگاه است . نه خانه موسیقی. پژوهشگر نیز در دانشگاه پرورش می یابد.پژوهشگر در پنج جلسه و ده جلسه سبز نمی شود .آدم مستعد در این حوزه باید تحصیلات مرتبط زیر نظر اساتید این فن داشته باشد .مطالعه مدام داشته باشد .اندیشیدن را بیاموزد مدام بنویسد و توسط استادان قدر تصحیح شود. جان بکند ،خودش را نقد کند و... تازه اینها بعد از آن است که باید موسیقی دان توانایی باشد .قرار نیست هر کس موسیقی بلد نبود پژوهشگر بشود. لطفا سری به نتیجه آکادمی های بزرگ دنیا بزنید . روش های نقد و رابطه دانشجو و استاد را دریابید. برای بار دوم هم هیچ وقت نفهمیدم این که ما در ایران این رشته دانشگاهی را در دانشکده های موسیقی نداریم چرا دردمان نمی گیرد و به جای آن هزار راه حل شخصی ارائه می کنیم که معمولا هیچ پشتوانه علمی و تجربی هم ندارند!
با احترام به همه دوستانی که در آن جلسه حضور داشتند و تا آنجا که بنده می شناسم همه زحمت کش و دوست داشتنی هستند .اما نمی توانم جای بزرگان و پژوهشگران توانا و طراز اول را در کانون پژوهشگران خانه موسیقی خالی ببینم . و اگر نیستند حتما چیزکی هست.به هر حال پیشنهادم همان رعایت« تداخل مشاغل» است. کانون پژوهشگران خانه موسیقی بخشی از این صنف است که وظایف دیگری دارد .اگر چه گویا هنوز این وظایف در چهارچوب یک صنف تعریف نشده است -که اگر شده بود آن حرفها زده نمی شد.-به نظر من به عنوان یک عضو کوچک این کانون باید مترصد ایجاد بستر کار و رفع موانع موجود برای پژوهشگران و رفع مشکلاتی که برای ایشان در پی فعالیت ها و قرارداد هایشان پیش می اید باشد و نه آموزش پژوهشگران و ...تا آنجا که عقل ناقص ما می داند نمایندگان اصناف حامی اعضاء هستند. نه معلم ایشان !
بنابر این چه نیکوست که هیات مدیره محترم در رفع انواع موانع شغلی ،مشکلات احتمالی در زندگی خصوصی ،نیاز های حقوقی پژوهشگران در کارهای میدانی (مثل نامه نگاری به مراکز انتظامی و غیره) و معرفی ایشان به کتابخانه ها ی مهم موجود که هر یک هزار مشکل برای ورود و عضویت دارند بکوشد. به راستی اگر پژوهشگری در ییلاقات از کوه بیافتد یا گرفتار شغال و دزد سر گردنه و سرما و بارش و ...بشود چه کسی به دادش می رسد.کدامیک از قرار دادها بندی برای بیمه عمر دارند؟ پژوهشگران کجا باید آثارشان را چاپ کنند ودستمزد دریافت کنند تا بتوانند متمرکز باشند.؟ هموار کردن این دشوار وظیفه کیست؟ آیا ارزش یک کار میدانی چند ساله آن است که ناشران ما قیمت گذاری می کنند؟
اگر پژوهشگری پژوهشی کاربردی را به انجام رساند آن هم با هزینه شخصی و هزار نک و نک زیر بار آوار زندگی شخصی؛ ساخت ابزار و وسایل و پیشنهاد هایش را چه کسی باید به عهده بگیرد؟ ایجاد بستر برای سخنرانی ، ارائه مقاله ، فرصت مطالعاتی ، ارتباطات خارجی ،معرفی به فستیوالها ،ناشران وهزار و یک دغدغه دیگر کار هایست است که اهم وظایف یک صنف را در برمی گیرد.قرار نیست که در یک انتخابات افرادی هیات مدیره باشند و بر اساس فهم شخصی از موضوعات کار را پیش ببرند .آیا جامعه موسیقی نباید یک کتابخانه اختصاصی و تخصصی داشته باشد؟ لطفا وظایف هیات مدیره یک صنف را به خود متذکر شوید .تا ما هم کمی دلمان گرم باشد و به این« تداخل مشاغل» عجیب و غریب بیش از این عادت نکنیم.
*آهنگساز و پژوهشگر موسیقی نواحی و موسیقی کودک